به عنوان مقدمه ای برای بخش سوم این پست طولانی قصد دارم تجربیاتم رو در خصوص نحوه مواجهه و تعامل با کودک در زمینه تمرین اختصاص بدم چون در یکی دو سال گذشته خانواده های زیادی رو دیدم که مشکلاتی با بچه هاشون در ارتباط با استقبال از موسیقی و مشکل کم کاری در تمرین داشتند ... البته اطلاعات این بخش شاید قابل استفاده در هر موضوع دیگری به جز موسیقی هم باشه .
رالی کودکان نابغه

تغییر نگاه خانواده ها به مقوله تربیت کودک که یکی از دلایلش رو میشه در تک فرزندی یا بهتر بگم کم فرزندی جستجو کرد باعث میشه همین که کودک ما سال های اول عمرش رو پشت سر میگذاره و به سن سه و چهار سالگی می رسه به این فکر بیفتیم که با هدف تربیت یک اینشتین ، نیوتن ، بتهوون و ... یک سری آموزش ها رو با اون شروع کنیم تا خدای نکرده از بقیه هم سن و سال هاش (که همه شون تبدیل به نوابغ خواهند شد) عقب نمونه . آموزش هایی که بیشترمون نتونستیم در زمان مناسب بهش بپردازیم . به عبارتی ما دوست داریم کمبودهای خودمون نه تنها در بچه ها وجود نداشته باشند بلکه تبدیل به نقاط قوت فرزندانمون هم بشوند . بنابراین شروع می کنیم به عملی کردن یک به یک آرزوهامون بر روی کودک خردسالمون . انتظارمون هم اینه که اون در تمامی این زمینه ها نظر ما رو برآورده کنه و تبدیل به یک آچار فرانسه بشه که در تمام زمینه ها حسابی حرف برای گفتن داشته باشه (چیزی که هیچکدوم از نوابغی که نام بردیم نبودند) ولی اگر واقع بینانه به قضیه نگاه کنیم متوجه میشیم که سطح انتظارمون از بچه ها فراتر از اون چیزیه که باید باشه .
شاید به همین دلیله که بیشتر علمای امر به اتفاق بر این باورند که کودک زیر هفت سال نباید تحت آموزش های مستقیم قرار بگیره و در صورت تمایل به آموزش رشته ای خاص حتمن باید از روش های غیر مستقیم و ویژه این سنین استفاده کرد . یک برخورد ناصحیح مربی میتونه اثرهای منفی جبران ناپذیری بر روی روح و روان بچه های خردسال باقی بگذاره . حالا از اینها می گذریم و تصور می کنیم همه چیز آماده است و شما هم آموزشگاهی پیدا کردید که از روش های استاندارد و خاص و توسط مربی های مجرب و کار آزموده کودک رو تحت آموزش غیر مستقیم قرار میده ولی شما حس می کنید بازدهی لازم رو نمیگیرید . اشکال کار کجا است ؟ از نظر بنده بیشتر اشکال رو میشه در منزل جستجو کرد !
بله . ممکنه مربی آموزشگاه ، مجرب و آشنا به روانشناسی و آموزش خاص کودکان خردسال باشه ولی آیا ما هم میتونیم ادعا کنیم که مجرب هستیم ؟ آیا تجربه مناسبی در زمینه تربیت کودک داریم ؟ طبیعیه که پاسخ منفی خواهد بود . از اونجایی که تداوم این دوره ها و موفقیت در اونها در بیشتر مواقع به تمرین ، ممارست و انجام یک سری تکلیف در منزل نیاز داره انتظار ما از کودکمون لابد این خواهد بود که مثل یک انسان بالغ به تمرین بپردازه و تا رسیدن به استاندارد وسطح مطلوب هم دست از تمرین نکشه ... در غیر این صورت هم حتمن خیلی زود از کوره در خواهیم رفت . بدون اینکه نحوه صحیح مطرح کردن این خواسته رو با کودک بدونیم . در این زمینه و پس از امتحان بسیاری از راه های درست و غلط به یک سری اصول در این زمینه رسیدم که میتونه در تمرین های بچه ها و به خصوص موسیقی مد نظر قرار بگیره :
حوصله

حالا که شما مقوله ای مثل موسیقی رو برای کودکتون انتخاب کردید (و خودش در این انتخاب نقش چندانی نداشته) باید حوصله به خرج بدید و همیشه این نکته رو به عنوان یک پیش فرض در پس ذهنتون داشته باشید که وظیفه شما اینه که در حد امکانتون کودک رو با این مقوله ها (مثل موسیقی) آشنا کنید ولی اون مجبور نیست در همون سنین خردسالی تمام و کمال به خواست شما عمل کنه و به هر مقوله ای که شما عاشقشید یا تشخیص میدید که خوبه علاقه نشون بده ... بهترین بازده زمانی اتفاق میفته که اون به موسیقی یا مقوله مورد نظر علاقمند بشه . خوشبختانه شما میتونید در ایجاد این علاقه نقش اساسی داشته باشید . در واقع شما میتونید به جای :
"عزیزم وقت تمرینته باید تمرین کنی !" و "زود باش تمرینت رو انجام بده وگرنه ..." و یا "خیلی تنبلی ! هیچوقت ندیدم خودت تمرین هات رو انجام بدی" و یا "این چه وضع تمرین کردنه ؟! من اصلن از این وضعیتت راضی نیستم" و ... ده ها جمله منفی و مایوس کننده دیگه که هر کدومش میتونه رشته های ارتباطی بچه به مقوله مورد نظر رو قطع کنه با صرف اندکی زمان و به خرج دادن ظرافت هایی ، در افزایش میزان این علاقه موثر باشید . پس اول از همه میزان صبرتون رو بالا ببرید . کار کمی ظریفه !
عشق و نفرت

همونطور که حتمن خودتون هم میدونید فاصله عشق و نفرت در یک کودک سه ساله بسیار باریک تر و نازک تر از چیزیه که فکر می کنید . اونها لحظه ای شما رو دوست دارند و لحظه دیگه ممکنه از شما حتا اظهار نفرت هم بکنند (نفرت هایی زودگذر که در یک چشم به هم زدن فراموش میشن). پس در برخوردهاتون مواظب باشید . به یاد داشته باشید هر موضوعی که بین شما و اون قرار بگیره و فاصله بندازه موجب نفرت اون خواهد شد ولی اون موضوع حکم پدر و مادر رو برای بچه نداره که زود نفرتش رو نسبت بهش فراموش کنه . قیافه در هم شما از تمرین نکردن اون ، عدم توجه شما به نمایش اولین آموخته های اون و یا اولین نت هایی که مینوازه ، اظهار نظر نسنجیده شما بعد از شنیدن کارهاش (هنوز نمیتونی خوب بزنی یا خیلی بد میزنی بیشتر تمرین کن) ، عدم حضورتون در برنامه ها و کنسرت هاش (مادر و به خصوص پدر) و یا هرگونه تنبیهی که برای این مقوله در نظر می گیرید ، ممکنه چنان اون رو مایوس کنه که همون اول کار از موسیقی یا موضوع مورد نظر متنفر بشه و متاسفانه این نوع تنفر مثل نوع قبلی نیست و به سختی فراموش میشه . برعکس هر چیزی که موجب خوشحالی شما بشه ، اعتبار کودک رو نزد شما افزایش بده ، موجب بشه اون رو حتا شده به صورت زبانی (و گاهی وقت ها هم مادی) تشویق کنید موجب عشق اون به موضوع مربوطه خواهد شد . چون بچه ها عاشق خوشحال کردن شما هستند . و هر چه بتونید به اونها ثابت کنید این خوشحالی حقیقیه و نمایشی نیست بیشتر موفق خواهید شد . اونها عاشق تشویق شدن هم هستند پس تا میتونید روش های تشویقتون رو گسترش بدید و از روش های تنبیهی دوری کنید .
خوب-بهتر-عالی

در رتبه بندی کارهای یک کودک (هر کاری میخواد باشه) واژه های متوسط-ضعیف-بد وجود نداره ... این عبارت ها رو فراموش کنید و رتبه بندیتون رو از خوب شروع کنید . اونها از شنیدن عبارت های با بار منفی به هیچ وجه خوششون نمیاد (به عبارتی بهتره اونها رو به شنیدن این واژه ها عادت ندید) کار اونها همیشه خوبه (حتا اگه خوب نباشه) و جا برای بهتر و عالی شدن داره (هیچوقت هم همون اول نگید کارشون عالیه چون این هم برای اونها معنی جدی نگرفتن و سر کار گذاشتن میده)
علایم بهتر از کلام

علایم قراردادی اثری به مراتب بیشتر از کلام دارند . بچه ها این علایم رو که بین خودشون و یک آدم بزرگ برقرار میشه دوست دارند . علایم ما برای رتبه بندی از این قرار بود :
خوب : دست مشت و شصت به صورت افقی
بهتر : دست مشت و شصت با زاویه 45 درجه
عالی : دست مشت و شصت با زاویه 90 درجه
این اونه که داره میزنه ؟!

بعضی وقت ها که اون در اتاق دیگری مشغول نواختنه (و کیفیت کارش هم به نظرتون مطلوبه) خیلی جدی از شخص دیگری که در منزل هست بپرسید که آیا این فرزند شما است که در حال نواختنه ؟ و نشون بدید که تصور کردید یه نوازنده حرفه ای در حال نواختنه و یا حتا ضبط صوت در حال پخش قطعه است و نشون بدید که از کیفیت کارش تعجب کردید .
تمرین های کوتاه

تمرین بدون توقف برای کودک خردسال جذاب نیست پس بهتره اگر قراره نیم ساعت در روز تمرین کنه اون رو در سه قسمت ده دقیقه ای انجام بده . اینجوری هم کمتر خسته خواهد شد و هم تعداد دفعات تمرینش افزایش پیدا خواهد کرد .
حریف تمرینی

کودکان عاشق انجام کاری به اتفاق شما هستند . کاری که شما هم به صورت جدی در اون درگیر بشید براشون بسیار جذاب تر از نشستن و در تنهایی تمرین کردنه . گاهی به همراه اون تمرین کنید ، گاه نوبتی ، گاه رهبر ارکسترش بشید و گاه بگذارید شما رو هدایت کنه . گاهی اوقات بعضی اعمال به صورت غیر مستقیم انجام بشه بهتره (وقتی اون تمرین نمی کنه بلز رو بردارید و تمرین کنید ولی بهش هیچی نگید ... اون کم کم به سمت شما خواهد اومد و درگیر کاری که انجام میدید خواهد شد)
تمرین و حرکات موزون !

این هم ترفند جالبیه ... میتونید از اون بخواهید آهنگی رو با سرعت های مختلف بنوازه و شما سرعت حرکاتتون رو با اون تنظیم کنید . بعد جاتون رو عوض کنید ... هم بسیار شاد خواهید شد (خیلی خنده دار میشید وقتی با بالا رفتن سرعت آهنگ مثل ویبره در حال لرزیدنید) هم اون با سرعت های مختلف کلی تمرین خواهد کرد .
استاد !
سعی کنید از اون یاد بگیرید ! اجازه بدید مثل یک استاد به شما درس بده (بیشتر بچه ها عاشق این هستند که به نوعی از شما بزرگتر باشند) . این کار به اون اعتماد به نفس و اعتبار زیادی میده . از الفاظی مثل "استاد" برای صدا کردن اون استفاده کنید هر چه در این بخش جدی تر عمل کنید نتیجه بهتری میبینید .
بلیط هاتون رو حروم نکنید
وقتی قراره اون رو به پارک ، استخر و هر جای خوب دیگه ای که دوست داره ببرید این کار رو همینجوری انجام ندید . اون رو متصل کنید به تمرینش :
"زود باش تمرینت رو انجام بده میخواهیم بریم استخر" خیلی بیشتر از "تمرینت رو انجام بده" در انجام تمرینات کودک موثر خواهد بود (شما خبری خوب رو به یکباره به اون دادید که تحققش منوط به انجام تمرین از طرف اون خواهد بود...خوشحالی سورپریز شدن بر سختی تمرین غلبه خواهد کرد و اون با میل هر چه تمام تر تمرینش رو انجام خواهد داد)
توضیح لازم : در تمام این موارد داریم راجع به کودکی صحبت می کنیم که اشباع نیست یعنی همه چیز همیشه و در تحت هر شرایطی براش محیا نیست . این قانون فیزیکه که اگر اتاقی رو از هوا پر کنید ، جای خالی برای ورود هوای تازه نخواهد داشت . کودکی که اشباع شده و همه چیز رو در هر زمان که بخواد داره ، انگیزه ای برای تلاش بیشتر نخواهد داشت و به احتمال قوی پیشرفت چندانی در هیچ یک از امور نخواهد داشت .
رفع خستگی
او به انجام کاری در خور و شایسته برای شما علاقمند است . کاری که دیگری از عهده اش برنیاید . وقتی سیستم صوتی منزل یا خودرویتان روشن است و موسیقی در حال پخش ، به راحتی میتوانید بزرگترین قوت قلب و عزت نفس را به کودک خود ببخشید :
پخش موسیقی را متوقف کنید و از او بخواهید که به جای موسیقی در حال پخش با سازش برایتان بنوازد . به او اطمینان دهید که خستگیتان با آهنگ های او بیشتر در می رود . از این کار احساسی شگرف در او پدید می آید . احساس توانایی رفع خستگی شما ، احساس بهتر بودن از موزیسین های آهنگ مورد نظر . احساس انجام یک کار اختصاصی برای شما که منجر به علاقه بیشتر او به موسیقی خواهد شد .
اجرای زنده در جمع
هیچوقت برای نواختن در جمع به او اصرار نکنید ! انتخاب این موضوع با خود اوست . پیشنهاد بدهید ولی اصرار نکنید . نشان دهید که مثل یک انسان بالغ به خواسته اش احترام می گذارید ... احتمال اینکه بعد از این راحت گذاشتن ، او با ساز خود به جمع شما بپیوندد بیشتر و ارزشمندتر است .
تمرین پیشرفته
وقتی تمام مراحل بالا رو می گذروندیم و پارسا به توانایی نواختن آهنگ ها از روی نت و بدون اشتباه می رسید سیستم رو روشن می کردم تا آهنگ مورد نظر (که قبلن آموزشگاه اون رو بر روی یک لوح فشرده به ما داده بود) پخش بشه بعد از پارسا میخواستم در قالب یک بازی مطابق ریتم و سرعت آهنگ در حال پخش بنوازه . خب برای یک کودک و با بلز کوچک خانگی که کیفیت خیلی بالایی هم نداره خیلی سخت بود که مثل آهنگی که در استودیو و با ابزارهای درست و حسابی و نوازنده های کامل و بالغ ضبط شده بنوازه ولی همواره تشویقش می کردم تا سطح کارش به طور مطلوبی شبیه سرعت و دقت آهنگ مورد نظر بشه و وقتی بعد از چندین بار تمرین به نزدیکی های سطح مورد نظر می رسید ولی نمی شد که به طور کامل و صد در صد مثل موزیک بشه بهش اطمینان میدادم که کارش عالی بوده و ابزارش ایراد داره و با امکانات استودیو قابل مقایسه نیست ... تمام این مراحل در کمال آرامش و بدون اعمال هیچگونه فشار انجام میشد .
خلاصه کلام
هدف اصلی از شرکت کودک در یک دوره کامل موسیقی نواختن یک ساز نیست . در این دوره کودک شما که در سن پایه ریزی و تشکیل شخصیتش قرار داره با نظم و ترتیب بیشتر آشنا خواهد شد . او در این کلاس ها به یادگیری علاقمند خواهد شد و خواهد دانست که برای یادگیری بهینه نیاز خواهد داشت تا با مربی و استاد خود تعاملی مناسب و همراه با احترام داشته باشد . او کار گروهی را از طریق فراگیری ریتم و هماهنگی با اعضای کنسرت خواهد آموخت و خواهد دانست که چگونه خارج شدن او از ریتم موجب کاهش ارزش کار یک گروه خواهد شد . اعتماد به نفس او از طریق اجراها و کنسرت های زنده افزایش پیدا خواهد کرد و به اهمیت ارائه مناسب آنچه آموخته و اندوخته پی خواهد برد . از همه مهمتر تمرین سختکوشی و پیگیری است . او یاد خواهد گرفت که تنها از راه تمرین و استمرار از پس انجام کارهای سخت بر خواهد آمد . تمامی موارد بالا در کودک شما نهادینه خواهد شد اگر شما در این راه تعاملی صحیح با او داشته باشید و هر روز و هفته این نکات را به جای دعوت مکرر و بی فایده وی به تمرین کردن و نواختن به او گوشزد کنید .