رسیدن به ترم آخر دوره ارف ایجاب می کنه که به فکر انتخاب ساز اصلی باشیم چون این دوره که برای ما دو سال و نیم طول کشید تا اواخر اسفند تموم میشه و ما باید فراگیری ساز اصلیمون رو از ۱۷ فروردین شروع کنیم . فرآیند انتخاب ساز در آموزشگاه ما تشکیل میشه از چند جلسه اصلی که با رییس آموزشگاه و مربی هامون خواهیم داشت و تعدادی هم کنسرت درون آموزشگاهی که زمان بندی اونها طی لیستی به ما اعلام شده و هر کدومشون رو که تونستیم میریم تا با سازهای مختلف بیشتر و از نزدیک آشنا بشیم . دیروز از ساعت ۴ بعدازظهر تا حدود ۹ شب با مامان شیدا آموزشگاه بودیم . چون توی فرم دعوت به جلسه نوشته بودند فقط یک نفر از والدین حضور داشته باشند بنابراین باباعلی رعایت کرد و نیومد . غافل از اینکه بقیه باباها اومدند و با وجود اینکه اولش راهشون ندادند ولی بعد مجبور شدند که اونها رو هم بپذیرند تا باباعلی بعد از شنیدن این قضیه کلی حرص بخوره ! 

جلسه ما با صحبت های آقای نظر شروع شد و همراه با اون تکنوازی تمام سازهای کلاسیک و سنتی اجرا شد . از پیانو ، ویلون ، هارمونیکا و حتی چنگ گرفته تا تنبک و تار و سه تار و عود و ... توسط هنرجوهای قبلی آموزشگاه (از هفت ساله تا بزرگسال) اجرا شد که این خودش کمک بسیار خوبی  به شناخت سازها و کشف ساز مورد علاقه بچه ها شد . به عنوان مثال مامان و باباها فکر می کردند (بهتره بگم دوست داشتند)که ممکنه خیلی از بچه ها به پیانو علاقمند بشند چون موقع کنسرت پیانو خیلی ازش استقبال کردیم و حتی رفتیم با موبایل های مامانامون از نوازنده ، فیلم هم گرفتیم ولی با نظرهای نهایی که از بچه ها شنیدم فکر می کنم تعداد متقاضی واقعی براش خیلی کم باشه . شب که رفتیم خونه تمام ماجرا رو برای باباعلی تعریف کردیم و فرم انتخاب ساز رو دادیم بهش که برام پر کنه . اون هم سعی کرد با سوال های مختلف و انحرافی علاقه واقعی من رو کشف کنه :

باباعلی : خب بگو ببینم پارسا بالاخره چه سازی رو انتخاب کردی ؟

- تو دوست داری من چه سازی انتخاب کنم ؟!

باباعلی : این موضوع به من ربطی نداره . مهم اینه که خودت کدومش رو بیشتر دوست داری . برای من فرق نمی کنه تو کدومش رو انتخاب کنی . من اگه از یه ساز خوشم بیاد خودم میرم یاد می گیرم !

- خب پس ... ویلن ، گیتار ، قانون و عود ! (دوستمون سازهای زهی دوست دارند) .... صبر کن ... ساز دهنی یادم رفته بود . اول از همه ساز دهنی !

باباعلی : خب ساز دهنی رو میشه در کنار سازهای دیگه هم یاد گرفت . انتخاب اصلیت چیه ؟

- گفتم که...ساز دهنی !

باباعلی : نه ! به جز اون ...

- چرا به جز اون ؟ مگه اشکالی داره ؟

باباعلی : نه اشکالی نداره ... (با خودش : چی بگم من به تو حالا؟!) فکر کن ساز دهنی جزو سازهای انتخابی نیست ؟!

- دو تا دستم رو گرفتم روی سرم و با صدای بلند گفتم : ساز دهنی ! از ذهن من دور شو !...

و در ادامه : اول از همه ویلن رو دوست دارم .

باباعلی : ویلن ساز سختیه ها مطمئنی دوسش داری ؟

- با اطمینان نگاهش کردم و گفتم : کجاش سخته ؟! با این دستت میگیری و اینجوری میزاریش روی شونه ات و سرت رو هم کج می کنی روش تا نیفته و با اونیکی دستت هم...اون میله هه چیه ؟! آهان ! آرشه رو میکشی روش و تمام !... این کجاش سخته ؟

باباعلی : خب به این آسونی ها هم نیست که میگی . تمرین زیادی لازم داره تا بتونی صداش رو در بیاری .

- خب زیاد تمرین می کنم . سختیش برام مهم نیست . از پسش بر میام !

باباعلی : باشه . قبول . پنجشنبه دوباره جلسه دارید . یه صحبتی با مربی ها خواهیم داشت تا ببینیم چیکار باید بکنیم . هنوز یک ماه وقت داری برای انتخاب نهایی .

البته این انتخاب من یه جورای دیگه ای هم اونها رو خوشحال کرد چون قیمت یک دستگاه پیانوی معمولی که بشه باهاش کار کرد از ۱۰.۰۰۰.۰۰۰ شروع میشه ! اصلن خیلی خوبه آدم علایقش با جیب باباش همخوانی داشته باشه هااااااااا ! (باباعلی : عاشقتم پارسا!!!) ... (البته به جز مقوله مالی که خب در جای خودش مهمه یه چیز دیگه هم هست و اون اینه که ترجیح میدادم سازی که انتخاب می کنه قابل حمل باشه)

پ.ن: این گیری که من به ساز دهنی داده بودم در باقی بچه ها هم مشترک بود و از اجرای بسیار عالی نوازنده اون سرچشمه می گرفت . از قرار معلوم نوازنده هارمونیکا اینقدر زیبا آهنگش رو اجرا کرد که حتی بابای ایلیا و مامان باران همون موقع رفتند برای یادگیری سازدهنی خودشون رو ثبت نام کردند !!!

پ.ن۱:وقتی باباعلی نباشه هیشکی به فکر دوربین و عکس گرفتن نیست . ۱۴ نفر آدم بزرگ با بچه هاشون رفتند جلسه و کنسرت ، یکیشون هم دوربین نبرده با خودش !