رقصنده با دلفین !
فکر می کنم بیشتر بچه ها از حیوانات خوششون میاد و دوست دارند با اونها بازی کنند . من هم مثل بقیه به حیوانات علاقه دارم . حیوونهايی که بیشتر از همه ازشون خوشم میاد هم در دو گروه اصلی اینها هستند :
اهلی ها : سگ ، اسب و دلفین
وحشی ها : ببر ، شیر و یوزپلنگ
این وسط حیوون های دیگه ای هم هستند که ازشون خوشم بیاد مثل گورخر و ... که اولویت های بعدی هستند . سگ رو که خب به دلایل مختلف نمیشه داشته باشم ، اسب رو هم که هر از گاهی یه ارتباطی باهاش دارم و وقت کنم همینجوری تفریحی سالی ماهی یک بار میرم سوارکاری اما رقص با دلفین ماجرای منحصر بفرد زندگیم بود :
در جریان سفری که به کیش داشتیم متوجه شدیم به جز تماشای دلفین ها میشه همراه اونها در آب شنا هم کرد و باهاشون بیشتر ارتباط برقرار کرد . همین که این رو فهمیدم درخواستم رو به مراتب بالا اعلام کردم و بعد از دريافت موافقت دست به کار شدم و خودم رو برای هیجان بیشتر آماده کردم . آخه این فرصتی بود که معلوم نبود باز هم بتونم در آینده ازش استفاده کنم یا نه .
بعد از رسیدن به محل (پارک دلفین ها) و پوشیدن لباس مخصوص ، این موجودات باهوش و مهربون از جايگاه و محل نگهداريشون یکی یکی اومدند به استخر اصلی و خودشون رو به ما معرفی کردند .
بعد از روبوسی و آشنایی مقدماتی نوبت به بازی با توپ رسید .
من که از قبل هیچ برداشتی نسبت به توانایی دلفین ها نداشتم با انجام این حرکت های دقیق توسط اونها لحظه به لحظه بیشتر بهشون علاقمند می شدم . اونها توپ و سایر اشیا رو از آب می گرفتند و برای ما می آوردند ، تا هر جا دوست داشتند از آب در ميومدند و با باله هاشون برامون کف می زدند ، توپ رو دقیق و بدون اشتباه در جهت و شدت پرتاب ، به سمت ما پرت می کردند ، یه جورایی با صداهای جیغ مانندشون با ما ارتباط برقرار می کردند و در كل فضای جالب و عجيبي ایجاد کرده بودند . بعد از تمام اين كارها و حركت ها نوبت به خودم رسید تا برم تو آب .
همین که پریدم تو آب ، دلفین مورد نظر با شنیدن صدای سوت مربیش درست از جلوی من در آب به صورت عمودی بیرون اومد و دو تا باله اش رو به من داد .
وقتی هر دو باله دلفین رو گرفتم اون منو با ريتم موزيك كه از بلندگوهاي استخر پخش مي شد در آب دور خودش چرخوند و اینجا بود که یکی از قشنگ ترین باله های عمرم رو با یه موجود دیگه اجرا کردیم . واقعن شگفت آور و وصف نشدنی بود .
بعد نوبت رسید به دلفین سواری . به این صورت که باید روی آب می موندم تا اون بیاد و سوارم کنه و ببره دور استخر بگردونه ... یعنی فکر نمی کنم بشه با حیوون دیگه ای اینجوری ارتباط برقرار کرد
حرکت بعدیش شاهکار بود به نظرم . من با تخته رو آب موندم و اون نوکش رو گذاشت کف پام و منو توی آب به جلو هول داد و جلو برد . اون هم با سرعت زیاد و درست در مسیر دایره ای شکل دور استخر .
واقعن هیجان انگیز بود . فکر می کنم مقدار زیادی از فقدان نداشتن یک حیوون خونگی رو با شنا کردن با این ماهی بزرگ تونستم از یاد ببرم !
این هم من و دوست دلفینم یهویی !!!
امیدوارم با این پست کمی از گرمای تابستونتون کم شده باشه . تا بعد