اولین جلسه کلاس ساز تخصصی اینجانب امروز برگزار شد و من و مامان شیدا سر ساعت مقرر رفتیم آموزشگاه . شوق خاصی برای یادگیری و نشون دادن توانایی هام داشتم ... جوری که استاد بعد از همون جلسه اول به تواناییم در یادگیری پی برد و استعداد زیاد بنده رو در ویلن به مامان شیدا هم اعلام کرد ... من امروز طریقه به دست گرفتن ساز ، اسم هر سیم و نحوه استخراج صدای سیم "لا" رو یاد گرفتم . وقتی رسیدیم خونه یک ساعت تمرین کردم و بعد رفتم سراغ باقی سیم ها و با اینکه درسشون رو نگرفته بودم ولی نواختن اونها رو هم تمرین کردم ... تمام آموخته های همین یک جلسه رو به هر موجود زنده ای که میشناختم منتقل کردم . اول از همه باباعلی بعد خاله ها و بعد مادربزرگ . و همه اینها نشون میده من واقعن این ساز رو دوست دارم و این علاقه شدید چقدر میتونه سرعت من رو در یادگیری بالا ببره . جالب این که باباعلی وقتی ساز رو در دست گرفت بیشتر پی برد که کار آسونی نیست چون وقتی آرشه رو روی سیم "لا" کشید سه تا صدای مختلف همزمان از ساز در اومد که هیچ شباهتی به صدای "لا" نداشت !!! و این یعنی شما اگر به کاری علاقه نداشته باشید نمی تونید در اون کار موفق بشید .

این رو گفتم تا بدونید که میتونید به بچه هاتون و انتخابشون اطمینان کنید ... اگر : در عوض انتخاب کردن به جای اونها ، نحوه تصمیم گیری ، انتخاب صحیح و مواجه شدن با عواقب و عواید انتخابشون رو بهشون آموخته باشید . (خیلی ها تا به حال این سوال رو از باباعلی پرسیدند که چطور میشه به انتخاب یه بچه اطمینان داشت )

راستی امروز از مامان و بابام خواستم تا از این به بعد من رو با لقب جدیدم صدا کنند "ویلونیست!"

و اما ... در حال نواختن ساز مورد علاقه ام برای باباعلی بودم و اون هم داشت برام آشپزی می کرد که تلفن مامان شیدا زنگ زد . یه خانمی از آموزشگاه پشت خط بود و می گفت چون پارسا (یعنی من) به عنوان هنرجوی برتر دوره ارف معرفی شده آموزشگاه اون رو برای آموزش تخصصی ساز دف و قرارگیری در گروه دف آموزشگاه انتخاب کرده و این یعنی یه بورسیه دیگه .  البته یه معنی دیگه هم داره : نقل مکان تدریجی من از منزلمون به آموزشگاه موسیقی !

این خبر همه از جمله خود من رو بسیار خوشحال کرد و البته متعجب ، چون اونها یادگیری همزمان دو ساز برای بچه های همسن ما رو به هیچ وجه توصیه و تایید نمی کردند مگر در موارد خیلی خاص . در هر صورت این دومین بورسیه که بعد از دوره ارف از آموزشگاه می گیرم . ترکیب ویلن ، دف و باله کمی عجیب به نظر میاد ولی هر چی که هست من از هر سه تاش استقبال می کنم . چهارشنبه با مدیر آموزشگاه جلسه داریم . فکر کنم این بار دیگه باید قید کلاس شطرنجم رو بزنم . باباعلی بخشی از این موفقیت ها رو مربوط به دعاهای خیر شما می دونه و از شما تشکر می کنه .