دوست ها هم مثل باقی اجزای جامعه برای ما بچه ها الزامی و حیاتی هستند . ما خیلی مسایل رو از دوست هامون یاد میگیریم و خیلی رفتارها رو با اونها تمرین می کنیم ، برای اونها الگو میشیم و اونها رو الگوی خودمون قرار می دیم . به خصوص برای ما نسل جدیدی ها که تعداد زیادیمون تک فرزند هستیم شاید داشتن دوست های خوب حیاتی تر و مهم تر هم باشه . اونها در مسیر زندگیمون همراه و همپای ما رشد می کنند و هر چند ما همواره تعدادی از دوست هامون رو بعد از مدتی به دلایل مختلف مثل مهاجرت ، عوض شدن مدرسه یا اختلاف سلیقه و فاز فکری خانواده ها و یا حتا خودمون از دست می دیم و تعدادی دوست جدید به دست میاریم ، اما اونها در هر صورت تاثیرشون رو در زندگی ما داشته و خواهند داشت . در این میان هستند دوست هایی که بیشتر از بقیه با ما و در کنار ما هستند و ما مسیر بیشتری رو به صورت مشترک طی می کنیم . بله دوست های صمیمی که من بهشون می گم داداش یا برادر . باباعلی با یه نگاه گذرا تو آرشیو عکس هام تونست عکس های جالبی از این دوستی های نسبتن طولانی پیدا کنه :

من و آراد (سمت راست) که حدود پنج شش سالی میشه با هم دوست و همکلاسیم . پرهام هم از حدود سه سال پیش به ما ملحق شد و گروه سه نفره ما یه جورایی تشکیل شد . ما در کلاس های زبان و دف همیشه همراه هم بودیم . پرهام به دلیل مشغولیتی که با شنا داره و این رشته رو حرفه ای تر از ما دنبال می کنه مجبور شد زبان رو کنسل کنه ولی هنوز در دف همکلاسیم . در ضمن ساز اول آراد ویلنسل و پرهام ویلنه 

کنسرت های زیادی با هم داشتیم و روی صحنه رفتیم

با هم تشویق شدیم

بعد از هر اجرا با هم عکس انداختیم

در اجراهای خارج از آموزشگاه با هم بودیم

و البته دوست صمیمی دیگری به نام آرین هم داریم که هرچند دیگه همکلاسی ما نیست ولی رشته دوستیمون همچنان محکمه و دوسش داریم

حتا با استاد هم عکس سه نفره مون بیشتر از عکس تکی مونه

همینطور با آقای نظر

همین دو سه هفته پیش(دریافت مدرک سطح یک)

همون مراسم

همین امروز بالای کوه های آبسرد دماوند

و تعداد زیادی عکس های دیگه که نشون میده بیخود هم نیست اینقدر همدیگرو دوست داریم . امیدواریم این دوستی ها با دوام و هر روز بیش از پیش مفید و سازنده باشه . و اما ...

... باباعلی در جریان گشت و گذار در آرشیو عکس ها یه سری عکس خرچنگ قورباغه هم پیدا کرد که دیدنشون خالی از لطف نیست :

شکار لحظه ها که میگن ایییینه

بچه اینقدر شیطون ؟! یعنی من موندم یه وقت هایی روی صحنه چطور کنترل می کنه و نمی پره وسط !

آقا به چی می خندی ؟!

پلک میزنه ولی انگار سرپایی خوابش برده

این یکی شاهکاره ! جا برای توضیح باقی نگذاشته عکاس ...

خوش و خرم باشید