اولین تقدیرنامه من

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پ . ن : امروز خیلی سعی کردم باباعلی رو از سفرش منصرف کنم . حتا گریه هم کردم (مجموع زمان گریه های من از وقتی به دنیا اومدم ۱۵ دقیقه است که ۵ دقیقه اش امروز بوده!!!) ولی باید می رفت ... هیییی زندگی

من در ایران سرافراز

قرار بود وقتی برگشتم جریان کنسرتمون تو سالن وزارت کشور رو براتون تعریف کنم . راستش فکر نمی کردیم که جریان اینقدر مفصل باشه که ندونیم از کجاش باید شروع کنیم . فکر کنم اگه این کار رو به صورت یه گزارش تصویری انجام بدیم بتونیم حداقل بخشی از اتفاق ها رو منتقل کنیم :

وقتی به مدرسه رسیدم انگار بچه ها منتظرم بودند . البته من ساعت ۱۲ و طبق قرار رسیدم اونجا ولی مثل اینکه باقی بچه ها زودتر رسیده بودند مدرسه و منتظر بودند من هم برسم و تمرین رو شروع کنند . چون وقتی رسیدم ، چند تا از مادرهایی که دم در مدرسه بودند با هم گفتند "این هم از پارسا !" و اما ... بعد از شش هفت جلسه تمرینی که تو مدرسه داشتیم ، مشخص شد که گروه ما از طبل و چند ساز کوچک تک صدایی مثل دایره و مثلث و ... ، دو سه تا بلز سوپرانو و آلتو ، حدود سه یا چهار بلز معمولی و سه فلوت تشکیل می شه و قراره دو آهنگ محلی "مستم مستم" و آهنگ محلی آذری "جیک جیک جوجه لریم" رو اجرا کنیم . با تشخیص مربیمون -آقای ذابح- من و محمدحسین و فرداد ضمن همراهی در خواندن سرودها و نواختن بلز باید وظیفه نواختن فلوت رو هم در کنسرتمون ایفا می کردیم .

وقتی تمرین تو مدرسه مون تموم شد و راهی سالن محل اجرا شدیم فکر نمی کردیم که قراره تمام صندلی های طبقه اول و بخشی از طبقه دوم این سالن پر بشه .

 

قبل از اجرای اصلی ، یک بار برنامه مون رو اجرا کردیم تا استرس بچه ها کمتر بشه ولی وقتی در زمان مقرر وارد سالن شدیم و با حدود دو سه هزار نفر جمعیت مواجه شدیم می شد استرس بیشتری رو تو چهره بچه ها دید .

اجرای ما ششمین برنامه بود و قبل از اون برنامه هایی به شرح زیر اجرا شده بود :

سرود "شکوه جاودانه" و سرود "معلم" توسط گروه های سرود مدارس مختلف راهنمایی و دبیرستان علامه در سطح تهران که به شکلی بسیار زیبا و فنی اجرا شد (رهبری بیشتر اجراها رو دکتر حمید عسگری بر عهده داشتند)

 

اجرای موسیقی سنتی توسط گروه موسیقی سنتی دانش آموزان مجتمع :

و بعد از این بخش نوبت ما شد تا بریم رو صحنه ... سالنی که میشه اون رو در ردیف بزرگترین سالن های فعلی ایران قرار داد . راستش فکر نمی کردیم به این زودی بخواهیم برنامه ای در این مقیاس اجرا کنیم . با پخش موزیک ورود به صحنه ، یکی یکی رفتیم و در جایگاه خودمون قرار گرفتیم :

با وجود استرسی که داشتیم برنامه های ما به خوبی هر چه تمام تر اجرا شد و هر دو تا آهنگ رو با هماهنگی خوبی اجرا کردیم :

و در پایان برنامه به شدت مورد تشویق قرار گرفتیم . چرا که ما کوچک ترین های این برنامه ۳ ساعته بودیم و برای اولین بارمون هم بود که در اجرای این برنامه حضور داشتیم . خیلی خوشحال کننده است که درست در پایان برنامه بتونی پدر ، مادر و مادربزرگت رو میون جمعیت تشخیص بدی . این حتا در مورد آدم درونگرایی مثل من هم صدق می کنه  :

و اما بعد از اجرای ما برنامه های جالب دیگری هم به روی صحنه اجرا شدند . سرود "ای ایران ایران" که توسط مرحوم محمد نوری در همین سالن اجرا شده بود توسط گروه همسرایان مجتمع که کارشون واقعن درست بود :

حرکات نمایشی (موزون/هماهنگ یا هر اسم دیگری که دوست دارید صداش کنید) که گنجوندنش تو برنامه ها واقعن جای تعجب و البته خوشحالی داشت و تشکیل می شد از بسته کاملی از رقص های اقوام مختلف ایران :

اجرای موسیقی سنتی توسط گروه همکاران مجتمع :

تجلیل از مدال آورهای علامه ای آخرین المپیادهای جهانی (یک طلا،سه نقره و سه برنز) :

همچنین تقدیر از رتبه های تک رقمی و دو رقمی کنکور سراسری :

اجرای قطعاتی بسیار زیبا و فنی توسط گروه کر اردیبهشت (دو قطعه محلی فارس و یک قطعه محلی ارمنستان) :

ترانه "جاده خوشبختی" توسط گروه موسیقی پاپ دانش آموزان مجتمع :

سرود "ایران وطنم" توسط گروه های سرود تعدادی از دبیرستان های علامه ...

و در پایان برنامه هم "ای ایران" که اجراش توسط گروه مشترک کلیه واحدهای آموزشی مجتمع و همچنین همراهی مردم ، حال و هوای سالن رو به کلی دگرگون کرد :

در مجموع میشه گفت برنامه هنری که توسط ۲۵۰ دانش آموز از یک مجتمع آموزشی اجرا شده و ۱۲۰ نفر هم به صورت مستقیم در اجرای اون تلاش کردند ، در این مقیاس و با این کیفیت نشون میده که مقوله هنر در این مجموعه دارای اهمیت بسیار زیادیه و بسیار مورد توجه و حمایت قرار می گیره و این خیال من رو برای همراهی با اونها بیش از گذشته راحت می کنه .