الهام کشکی !
بعد از پست قبلی انگاری قسمت انشای مغزش یه چند روزی قفل شده بود و دستش به تایپ نمی رفت . تا اینکه چند روز سرمای حیاتبخش (البته برای ما آدم های ضد گرما) و پشتوندش یه کاسه آش رشته داغ و نیم کیلو کشک تونست قفل رو باز کنه . آخه تحقیقات ثابت کرده اونهایی که به مواد مخدر و هر جور دود و دمی آلرژی دارند باید از چیزهای دیگری (لابد مثل آش رشته داغ با کشک زیاد) الهام بگیرند به جای افیون ... حالا بگذریم :
به جز کمبود منبع الهام ، این روزها سرمون هم حسابی شلوغ بود . با اینکه چند روز پشت سر هم تعطیل بودیم ولی به اندازه کافی کار برای انجام داشتیم . گرچه مدرسه نرفتیم ولی خیلی مفید بود این روزها . روز اول رو که بعد از صبحونه دوباره گرفتم خوابیدم تا مشخص بشه این آخرها بیخود نبوده که در هر فرصت کوتاهی حتا توی ماشین به سبک بودا می خوابیدم .
در واقع کمبود خوابمون که حسابی برطرف شد . امتحان زبان داشتیم که حسابی وقت کردیم بخونیم . تمرین های دو تا کنسرتمون رو داشتیم که حسابی انجام شد و از همه مهم تر وقت کردیم تمرین های شنامون رو جدی تر پیگیری کنیم و خودمون رو به استاندارد حدود سه و نيم كيلومتر در يك ساعت و نيم برسونيم . شاید برای خیلی ها تعطیلی معنای دیگری داشته باشه ولی برای من ، پیدا کردن وقت برای انجام کارهای دیگه است . البته این وسط ها برای سر زدن به تنها رستوران مورد علاقه ام و همچنین برف بازی هم وقت پیدا کردیم . و مهمترین پدیده برف امسال که حسابی مشغولم کرده بود پیدا کردن قندیل بود . باباعلی می گه "من نمی دونم چرا یه تیکه یخ اینقدر می تونه برای بچه ها جذاب باشه كه باباشون رو مجبور كنند با بيل بيفته به جون سقف جاهايي كه قنديل بهشون آويزونه!"
به زودی خلاصه ای که گفتیم رو در چند پست مفصل شرح خواهیم داد . فقط همینقدر بگم که در زمينه هاي مختلف به نکات جالبی رسیدیم .
پ.ن: با اعتراض يكي از دوست هامون كه مي گفت پيام هاش ثبت نمي شه يه تستي كرديم و ديديم بر خلاف اينكه پنجره پيام اعلام مي كنه پيام شما ثبت شده است ولي پيام در وبلاگ ثبت نميشه . ضمن تشكر از دوست هايي كه پيام مي گذارند به اطلاعتون مي رسونم كه اگر ديديد پيامتون ثبت نشده مشكل از بلاگفا است نه ما .