طوفان چهارم
از آخرین باری که وب سایت آپلود عکسمون منهدم شد و رفت هوا فکر کنم بیشتر از یک سال می گذره . همون روز عهد کرده بودم که اگر "باز این اتفاق افتاد" دیگه از خیر وبلاگ و عکس بگذرم و مقدمات ثبت یک وب سایت رو فراهم کنم و ... "باز این اتفاق افتاد" !
در واقع اینبار نوبت Persiangig بود که یهویی و همینطور بی مقدمه و ناگهانی از دسترس خارج بشه و دست ما رو تو حنا و پوست گردو و هر چی چیز مزخرف دیگه است بزاره ![]()
توی چند وقت گذشته یکی دو تا اتفاق خوب داشتیم از قبیل کنسرت کلاسی دف و انجام تست شنا در استخر قهرمانی آزادی و پیگیری اون در تیم آقای اجاق که هر کدومشون اتفاق های جالبی هم دارند . به دو تاي بالا اضافه كنيد افت ۵ امتيازي در معدل ترم زبان انگليسي ترم گذشته كه چندان هم جالب نبود . یکی دو تا کنسرت گروهی خوب هم در پیش داریم که ترجیح میدیم تمام اینها رو بعد از اینکه وب سایتمون ایجاد شد دنبال کنیم . البته کار خاصی نباید انجام بدیم . تنها کافیه بعد از ثبت دامنه و کارهای سیستمیش مطالبي كه طي چهار سال گذشته نوشتيم رو ببریم توش و همینطور عکس ها که فکر کنم حداقل حدود هزار تا بشه رو دوباره آپلود کنیم و آدرسش رو بديم به وبلاگ . همین !!!
ما که از رو نمیریم ! ده تا دیگه هم از این طوفان ها بیاد ادامه میدیم .
روزی تو چهارسالگیم ، نوشتن خاطراتم با نام "یادداشت های یک پسر چهارساله" آغاز شد.ولی دیگه چهار سالم نیست...چیز زیادی نمونده تا خودم نوشتن رو شروع کنم . پس تا اون موقع این باباعلیه که با کمک من فکر میکنه و مینویسه . نوشته هایی که حالا دیگه فقط بخشی از اونها خاطرات من هستند .