بازگشت به آزادي
هفتهای که گذشت سرویس پرشین گیگ بطور موقت از دسترس خارج شد، این عدم دسترسی تصمیمی بود که در حداقل زمان ممکن برای جلوگیری از صدمات احتمالی که طی حملاتی به سرورهای پی.جی صورت گرفته بود، اتخاذ شد. مدیران مجموعه بخوبی بر امر آگاه سازی کاربران پیش از هرگونه تغییری واقف و معتقد هستند، اما زمان اندک برای مقابله با حملات پیش رو، ما را به اجرایی کردن این تصمیم بدون رعایت اطلاع رسانی سوق داد که قلباً بابت این موضوع کمال تاسف را داریم.بهرحال با وجود صدمات وارده به پرشین گیگ طبق اطلاعیه خود سرویس در موعد مقرر یک هفتهای از هم اینک قابل دسترسی و بهره بردای خواهد بود. در این بین بسیار اندک کاربرانی خواهند بود که با کمترین حذف فایل روبرو خواهند شد که پیشاپیش عذرخواهی ما را پذیرا باشند. ...و همچنان به همراهی و همدلی شما کاربران فهیم امیدواریم.
مثل اينكه اين "بسيار اندك" شامل حال ما نشده و بيشتر عكس های چند ماه گذشته مون از اين سايت وزين پر كشيده . در هر صورت براي اينكه خاطره هاي اين روزها از دستمون در نره مجبوريم فعلن ثبتشون کنیم تا ببینیم بعد چی پیش میاد :
از اول مهر به بعد به دليل شروع سال تحصيلي و همچنين تغيير محل استخر تيم آقاي خاكبان (به استخر آزادي نقل مكان كردند) و در نتيجه عوض شدن ساعت هاي تمرين شناي من كه با كلاس زبانم تداخل كامل داشت ، تمرين هفتگي من هم كنسل شده و يه مشكل بزرگ براي من ايجاد كرده بود . اون هم اين بود كه انرژي داشت از گوش هام مي زد بيرون ! بنابراين براي جلوگيري از انفجار خونه ، آخرهاي همين پاييز بود كه سري به استخر آزادي زديم و مربي سابقم هم لطف كردند و ما رو به آقاي اجاق (سرمربي تيم ملي واترپلو) و تيم شناگرهاي كوچولوشون كه هر روز تمرين دارند معرفي كردند و ما هم از اول دي تمرينمون رو شروع كرديم . اما چه تمريني !
استخر قهرماني آزادي كه به قول يكي از دوستان شناگرمون "خيلي از شناگرها آرزوشونه يه روز اونجا شنا كنند" يكي از بزرگترين استخرهاي ايرانه و به همين دليل هم گرم كردنش با توجه به قديمي بودن سيستم گرمايشيش يكي از سخت ترين كارهاي ممكن !
در واقع هواي داخل استخر تفاوت چنداني با هواي بيرون نداره . البته تا وقتي توي آب هستيد و كيلومتر كيلومتر شنا مي كنيد به طور طبیعی گرم میشید و وضعيت خيلي هم بد نيست ولي همين كه پاتون رو بيرون از آب بگذاريد از سرما كبود ميشيد !
من ، در حال کبود شدن ! حتا آب روشویی هم یخ بود !
نتيجه اينكه به جرات ميشه گفت تمام بچه هاي اينجا بعد از چند روز تمرين يه جور ايمني دايمي نسبت به سرما پيدا مي كنند
در ضمن از همون جلسه اول تمرين فهميدم كه اينجا توقف معنا نداره و همه فقط شنا مي كنند . در هر خط چندین نفر پشت سر هم و با فاصله مشخصی در حرکت دایمی هستند .
به نظر مياد بچه هاي اينجا راه رفتن روي زمين براشون سخت تر از شنا كردنه . من هم از همون جلسه اول مجبور شدم به اندازه دو جلسه تمرين هميشگيم شنا كنم .
البته براي رهايي از انرژي زيادي به نظرم بد هم نيست . مربي ها مي گن وضعم خوبه و اگه دو سه ماه بتونم هر روز برم تمرين تبديل ميشم به يه شناگر عالي . ولي اين براي من فعلن ممكن نيست . مي دونين كه چرا ديگه ؟!
سعی کردم معلوم نباشه دهنم پره . معلوم نیست که نه ؟!
باباعلی بهم میگه "بیش خوشحال" !