روزهای عزاداری حسینی بهانه خوبی شد تا ما بریم نمین خونه خاله مامانم یا همون نوننه خودمون .. آخه اون رفته بود کربلا و روز پنجشنبه می رسید خونه اش ماهم دسته جمعی رفتیم استقبالش البته چون بیشتر هدفمون این بود کمتر تونستیم بریم بیرون و عزاداری مخصوص این منطقه رو ببینیم ولی یه روز که رفتیم خرید دیدیم تو میدون شهر نمایشی بر قراره و اسب و شتر هم داره منم زود رفتم بغلش عکس انداختم ... خداییش هم شتر گنده ایه نه ؟! راستی حالا که نگاه میکنم میبینم رو سر این شتره بیل بیلک نیست احتمالا موقع توضیح برای باباعلی توهم زده بودم ... توضیح:رجوع شود به پست بیل بیلک... در ضمن جهت تلطیف روحیه میتونین با موس برین رو عکس بمونین تا شرحش بیاد...

به جهت نگاه من ، دایی آراد و شتره توجه کنین...خداییش همچین ترکیب مضحکی دیده بودین تا حالا ؟

من و بابالنگ دراز