ADALAND AQUAPARK
سلام ! تا جایی که یادمه نصف سفرنامه کوش آداسی رو نوشتم و هنوز یه مقدارش مونده . روز دوشنبه از سر صبح که پاشدیم برنامه ریزی گروه هشت نفره ما برای رفتن به پارک آبی شروع شد و بالاخره ساعت 10 ما با یک دستگاه تاکسی ون فیات راهی آدالند شدیم ... اصولن چون آدالند تو مسیر هتل بود زیاد طول نکشید که برسیم اونجا ...بعد از تهیه بلیط و تعویض لباس وارد محوطه شدیم ... خب همه چیز تازگی داشت و خیلی جالب بود . من اولین بارم بود که میرفتم پارک آبی ...
باباعلی و رفقا هم صاف من رو بردند تا سوار یه سرسره بلند آبی بشم ... منم که شجاعدل ! وقتی رفتم بالا دیدم نه ! فاصله ام تا باباعلی که ته سرسره منتظر من ایستاده خیلی زیاده و اصلا به دلهره اش نمی ارزه ! هر کاری کردند حاضر نشدم با سرسره بیام پایین ...شما بگین : خداییش این سرسره چهارساله ها است ؟! من که عمرن از اینجا بیام پایین ...(بعدا فهمیدم که اون اصلن برای گروه سنی من نبوده) اونا هم خودشون رفتند سروقت سرسره های بزرگتر و من و مامان شیدا هم رفتیم با هم یه گشتی تو پارک زدیم و یه جای باحال برای بچه های زیر هفت هشت سال پیدا کردیم ... اینجا بود که من یواش یواش به محیط عادت کردم و هوس کردم یه کمی ترس رو کنار بزارم و دل رو بزنم به دریا ... البته قبلش مکان باباعلی رو زیر سرسره مشخص کردم و بهش گفتم که توی چه پوزیشنی وایسه و دستاش رو چقدر باز کنه که من یه وقت مشکلی برام پیش نیاد !!! همونجور که از قیافه ام معلومه اصلا هم از سرسره نترسیدم و خیلی سرحال اومدم پایین ...! درسته که اولش ترسیدم ولی به هیجانش می ارزید
پارک آدالند وسعت زیادی داره ...جای بازی بچه ها قسمت شرقی پارکه و قسمت مرکزی اون پیست رقص باران ... دریای مواج مصنوعی ، یه استخر بزرگ ، یکی دو تا استخر کوچیک مخصوص شیرجه و اغذیه فروشی ها و ... و بخش شمالی اون هم کلی سرسره و تونل آبی باحال داره و تو مرتفع ترین بخش اون هم یه استخر بزرگ هست که خیلی باحال و دنجه ... در کل توی اون محیط کوهستانی زیبا شنا کردن و آب بازی خیلی لذتبخشه ... ما تا ساعت 6 اونجا بودیم و بعدش رفتیم هتلمون برای شب زنده داری ...(این شب زنده داری رو تو پست بعدی براتون شرح میدم)