نمی دونم این پست چند عکس خواهد داشت و چقدر طولانی خواهد شد . آخه بعد از مدت های مدید این اولین جمعه ایه که ما خونه ایم و جایی نرفتیم . حداکثر سعیمون رو می کنیم که خلاصه اش کنیم ولی قول نمی دیم ...

آبسرد

پاییز و زمستون برای من هم مثل باباعلی (و برعکس مامان شیدا) فصل های دوست داشتنی و به عبارتی بهترین فصل های سال هستند . من هم سرما رو به گرما بیشتر ترجیح میدم و پام که به جاهای سرد می رسه انرژیم چند برابر میشه . هرچند امسال زمستون هنوز وقت نکردیم بریم جاهای خیلی سردسیر مثل سبلان ولی دو سفری که به دماوند داشتیم تونست بخشی از عطش ما رو به سرما برطرف کنه . وقتی به یه کوه پوشیده از برف میرسم از نگاه کردن بهش چنان قدرتی می گیرم که درست مثل یه بز کوهی راه قله رو در پیش می گیرم و اگه اصرار بقیه نباشه برنمی گردم . قطعن اگر فرصت کافی داشته باشم کوهنوردی اون هم تو زمستون یکی از کارهای مورد علاقه ام خواهد بود .

گرمای زمستون

هرچند این اواخر دیگه در شهرها خبری از برف نیست  اما کشور ما با تنوع اقلیمی و آب و هوایی که داره از معدود کشورهاییه که شما در یک فصل می تونید همه چی رو با هم داشته باشید . هوس بیابان برهوت اون هم وسط زمستون (که البته بهترین فصل رفتن به اونجاست)  باعث شد چند صد کیلومتر اون طرف تر شبی رو در لبه کویر مهمون باشیم . طبق معمول همیشه مهمان نواز و گرم هم ازمون استقبال کرد . از جمله  مزایای کویر برای ما اینه که تقریبن در اختیار خودمونیم و تا هر وقت دلمون بخواد می تونیم بازی کنیم . روزی که رسیدیم رو تقریبن تا شبش فوتبال بازی کردیم و روز بعد از ورودمون ، سوار شتر شدیم و کمی بیش از یک ساعت بعد ، به تپه شنی رسیدیم که با زیبایی خاصی وسط صحرا خودنمایی می کرد . آزادی مطلق ، مزد ما برای رسیدن به این نقطه از زمین بود . لحظاتی که پای این تپه برای ما سپری شد شاید به مراتب بهتر از بازی در بهترین پارک ها و مراکزی بود که در تهران داریم . و البته از همه مهم تر حضور دوست هایی که تقریبن همه جا همراه ما هستند لذت این سفرها رو چندین برابر می کنه . میشه گفت من این بیابون بی آب و علف رو حسابی دوست دارم .

اکران

از جمله جاهای جالبی که تو چند مدت گذشته رفتیم اکران کارتون سرمای خفته یا همون FROZEN در پردیس قلهک بود . حتمن می پرسید اکران کارتون چه معنی میده در ایران ؟ چند وقتیه که انجمن گویندگان جوان یا همون گلوری خودمون که کار دوبله بسیاری از انیمیشن های معروف رو انجام دادند و به حق هم کیفیت کارشون بالاتر از سایر همکارهاشون هست انیمیشن هایی که دوبله می کنند رو به سبک خاصی اکران می کنند . به این نحو که شما ابتدا انیمیشن رو میبینید و سپس دوبلورها یا اگر بخواهیم پارسی بگیم صداپیشه های انیمیشن به نحوی مهیج و همراه با موسیقی ، نورپردازی و جلوه های ویژه به روی صحنه میان و به صورت زنده صدای بخش هایی از انیمیشن رو پیش روی حضار اجرا می کنند . البته با قطعات بانمکی که خودشون اضافه می کنند کار جالب تر و جذاب تر از اصلش میشه . به ما که خیلی خوش گذشت . به شما هم پیشنهاد می کنیم . حالا در آینده با این گروه کارهای بیشتری خواهیم داشت که به وقتش براتون تعریف می کنم .

باکوفن

آخرین جریان جالبمون بر می گرده به دیشب که به دعوت یکی از دوست هامون رفتیم به یه برگر فروشی به نام باکوفن . صاحب مغازه که جوون بود و دستی هم در موسیقی داشت گیتارش رو آورده بود و حسابی برامون نواخت و خوند . و ما بچه ها هم که همیشه پر از انرژی هستیم بنده خدا رو کچلش کردیم . از باله و انواع ادا اطوار ها بگیر تا این سیمولیشن گیتار نوازی و ... بنده خدا هر از گاهی از میون حسی که داشت نگاهی به ما مینداخت و ... خیلی تمرکز داشت که شیرازه کار از دستش در نرفت . راستی تا یادم نرفته . من هنوزم با این سبک غذا خوردن ارتباط مناسبی برقرار نکردم . در واقع همراه خودم غذا بردم ساندویچی !!!

دوست های خوب

خیلی خوشحالم که من و دوست هام همیشه با همیم . به هیچ وجه احساس تنهایی نمی کنم وقتی هستند . من در کل از تنهایی خوشم نمیاد . تقریبن تمام کارها رو گروهی انجام میدم . تا جایی که وقتی میرم مدرسه خرسم رو هم نمیزارم تنها بخوابه و حتمن یکی از بر و بچه های اتاقم رو کنارش می خوابونم ... حتا در مورد دوستم آراد (من و اون خیلی جدی اعتقاد داریم که برادریم) که هفته گذشته شبی رو مهمون من بود هم بر خلاف این رویه عمل نکردم . بعد از کلی بازی و ... دو تایی رفتیم رو تخت من و اینقدر در مورد کتاب ها و ... حرف زدیم تا خوابمون برد .  

خب فکر می کنم کمی از وقایع اتفاقیه رو گفتیم . کمی دیگه اش می مونه برای فرصت های بعدی . وقایعی مثل آخرین وضعیت پیگیری شنام ، یکی از مهمترین علایق من یعنی کتاب و به خصوص شعر و شاهنامه و ... و همچنین اتفاق های مدرسه که از قضا زیاد هم هست و پر ماجرا . امیدوارم به زودی یه همچین زمان مناسبی گیرمون بیاد . پس تا بعد ... بدرود