کنسرت دف
سوم مهر ۹۲ : سومین روز کلاس دوم من مصادف شد با کنسرت سالیانه دف شاگردهاي استادمون در آموزشگاه . روزی که باید در اون ، تمام چیزی که یاد گرفتیم رو به نمایش بگذاریم . طبق معمول روزهاي كنسرت ، من لباس هام رو داخل ماشین و در راه آموزشگاه عوض کردم . از ساعت ۱۶:۳۰ تا ۱۹ در حال تمرین بودیم و از ساعت ۱۹ تا ۲۱:۳۰ هم اجرامون طول کشید . البته امسال کنسرت یه تفاوت عمده داشت و اون هم این بود که هر یک از بچه ها -كه تعدادشون ۳۰ نفر بود و از سطوح مختلفي تشكيل مي شدند- باید به تنهایی می رفتند سر صحنه تا میزان مهارتشون مشخص بشه و در ضمن هیچ ایرادی هم در زیر ابر کار جمعی و کنسرت گروهی مخفی نمونه . شرح کنسرت رو روی هر عکس بگم بهتره :
من و باقی بچه ها منتظریم تا قطعات خودمون رو اجرا کنیم
سومین نفری که رفت روی صحنه من بودم
این قسمت کار رو دوست دارم . باعث میشه صدای تشویق ها بیشتر بشه
با چاشنی خونسردی ، برگه های نوت رو در جاي خودشون قرار دادم
باید منتظر اشاره استاد می موندم تا كارم رو آغاز كنم
از اینجای کار تا پایان هر دوقطعه ای که نواختم (و هر دو هم قطعات نسبتن طولانی بودند که خودم انتخاب کرده بودم) دف ، جای سر مبارک رو در عکس ها و فیلم های باباعلی گرفته بود . یه توصیه : هر وقت رفتید کنسرت دف ، برید سمت چپ سالن بشینید
این بخش کار رو هم خیلی دوست دارم . این آخرین ضربیه که نوازنده روی ساز فرود میاره و اون میتونه با هیجان دلخواه خودش کار رو تموم کنه .
من یه طرفدار آشنا هم داشتم . پسرخاله کسرا که دیگه یه کنسرت بروی حرفه ای شده . وقتی قطعه اولم تموم شد و بعد از تشویق حضار ، کسرا با صدای بلند گفت : "دوبایه" (دوباره) که باعث خنده کل تماشاچی ها شد .
بعد از اینکه تمام ۳۰ نفری که گفتم قطعات خودشون رو نواختند از میون اونها گروهی از با سابقه هاشون جدا شدند تا قطعاتی رو هم به صورت گروهی اجرا کنند . کنسرت کیفیت بالایی داشت و سالن که پر بود از جمعیت در تمام مراحل حسابی بچه ها رو تشویق کردند .
این هم عکس گروهی یادگاری از این روز جالب
من و استاد