امروز نرفتم مدرسه . آخه دیروز بعد از ظهر که مامان بزرگ اومد دنبالم حالم خوب نبود و یکی از این مریضی واگیردارهای مخصوص مدرسه رو از همکلاسی های عزیزم گرفته بودم و چشمم جوری پف کرده بود که به قول خودم "چرا اینجوری شدم ؟! وقتی خودمو تو آیینه می بینم دوست دارم فرار کنم!!!" دکتر صالحپور هم که نبود و مجبور شدیم بریم بیمارستان لاله پیش یه دکتر متخصص دیگه ... فکر می کنین دکتر متخصص اول بسم الله بهم چی داد ؟ بعد از معاینه بهم گفت بله ! حسابی چرکی شده ! و اینا رو برام نوشت :

آدولت کولد (همون قرص گنده ها که از اسمش پیدا است مال بزرگسال ها است)

یه آنتی بیوتیک به نام نمی دونم چی چی سان !

و یکی دو تا قطره چشمی و پماد ... بهم هم گفت سه روز استراحت لازم دارم (این درست ترین تجویزش بود!!!) ... الان وسط روز اولشم و باباعلی هم امروز شیفت پرستاریشه ...

من هم میدونین چیکار کردم ؟

زیر بار خوردن هیچکدوم از قرص ها نرفتم و فقط قطره و پماد رو استفاده کردم . آخه می دونین تا حالا آنتی بیوتیک نخوردم و می دونم وقتی یه بار بخوری ممکنه چرکو خشک کنه ولی دیگه از اون به بعد همه جای بدنت می ریزه به هم (فکر کنم همین عدم استفاده از آنتی بیوتیک باعث شده خیلی دیر به دیر مریض بشم) ... صبح هم که بیدار شدم وضعیتم خیلی بهتر شده و دارم موسیقی و زبان تمرین می کنم . حالا خودتون قضاوت کنید به اینا میگن دکتر متخصص ؟!!! حالا بعد از ظهر قراره یه سری هم به دکتر جون خودم بزنم تا وضعیتم رو بررسی کنه . راستی امروز روز عکس سفره هفت سین مدرسه مون هم بود ...

حالا فکر کنین یه نفر چند سال مریض نشه و تو هیچ کلاس و مراسمی غیبت نداشته باشه ولی درست همچین روزی نره مدرسه ! بگذریم ! توی این پست از عکس هم خبری نیست چون وضع خرابه میترسم شما هم فرار کنین !!! تا بعد ...

راستی تو پست بعدی جریان کنسرت ویلن رو براتون تعریف می کنم .

پ . ن : جایی خوندم ایران یکی از برترین کشورها در زمینه تجویز و مصرف آنتی بیوتیکه (به تنهایی معادل کل اروپا آنتی بیوتیک مصرف می کنیم) ... کسب این مقام رو به کلیه دکترهای آنتی بیوتیک باز مملکتمون تبریک عرض می کنم .