ماه گذشته یکی از دوست های عزیزمون لطف کردند و بنده رو برای شرکت در یک برنامه زنده که گویا از شبکه تهران پخش میشه و اسمش هم هست "رنگین کمان" به صدا و سیما معرفی کردند . من و مامان شیدا هم سه شنبه ظهر به اونجا رفتیم تا در این برنامه-که نمی دونستیم پخش مستقیم هم هست-شرکت کنم . اینکه حالا اونجا چی گذشت در نوع خودش جالب بود و مثل تمام برنامه های مشابه که برای بچه ها درست میشه تشکیل می شد از تعدادی عروسک و تعداد دیگه ای آدم که با هم ، صحبت درباره موضوعی رو دنبال می کردند و البته یه تعدادی هم بچه که باید این جریان رو تماشا می کردند ! اما قسمت جالبش وقتی بود که برگشتم خونه مادربزرگم و به همه گفتم :

زود باشید کاغذاتونو بیارید بهتون امضا بدم !!! من دیگه معروف شدم !!!

و اونها هم یکی یکی کاغذهاشونو آوردند و از من امضا گرفتند !

(باباعلی بعد از دیدن امضاهایی که روی کاغذپاره ها بهشون داده بودم با خنده می گفت : جوگیر ! حالا توی یه برنامه رفتی مابین باقی بچه ها نشستی میخوای به همه امضا بدی ؟! اگه بعدها یه کاره ای شدی چیکار میخوای بکنی ؟!!!) 

البته به باباعلی گفتم که به من خیلی خوش نگذشت چون بیشتر دوست داشتم برم وسط صحنه و جای بازیگرها بازی کنم تا اینکه تماشاگر باشم ولی در مجموع بد نبود .

 

و این هم یک نمونه از امضای بنده (روز بعدش دیدم این امضا مناسب یه آدم معروف نیست یه کاغذ سفید برداشتم و کلی امضا تمرین کردم!):