فارغ التحصیل
سلام ! فکر کنم رکورد به روز نشدن رو شکستیم و کمی ! هم پست مونده که تاریخش گذشته ولی مجبوریم منتشر کنیم . اول از همه از جشن فارغ التحصیلی شروع می کنیم :
نمی دونم دوم خرداد شما رو یاد چی میندازه ! ولی برای من در این روز یکی دیگه از رخدادهای مهم زندگیم رقم خورد . بنده و باقی بچه های مدرسه مون فارغ التحصیل شدیم . یک سال در یک چشم به هم زدن مثل برق و باد گذشت و فکر کنم اگه با همین سرعت بگذره حدود یک ماه دیگه (یا بعد از چند چشم به هم زدن دیگه)باباعلی باید به فکر پست فارغ التحصیلی دانشگاه من باشه !!
جشن ما که یکی دو روز هم براش تمرین کرده بودیم از خوندن چندین سرود زیبا و نسبتن طولانی تشکیل می شد که طی اونها ما به پدر و مادرهای حاضر در سالن خوش آمد گفتیم ، آموزه های انگلیسیمون رو به رخ میهمان ها کشیدیم ! از مربی هامون تشکر کردیم ، از دستشون جایزه گرفتیم و باهاشون خداحافظی کردیم . البته این مربوط به برنامه های پیش دبستانی ها بود و در بخش کلاس اولی ها هم برنامه با سرود ، اجرای موسیقی (البته نه در حد خیلی پیشرفته چون کلاس موسیقی مدرسه مون از اواسط سال تشکیل شده بود و مربی موسیقیمون وقت زیادی برای آماده سازی بچه ها نداشت) و همچنین ارایه یک تحقیق در خصوص محیط زیست توسط یکی از کلاس اولی های زرنگ و معلمش انجام شد . از حاشیه های جالب این جشن می تونم به احساساتی شدن تقریبن تمام مربی ها و معلم های عزیزمون اشاره کنم که البته حق هم داشتند احساساتی بشند چون حدودیک سال تمام با شیطنت های ما سوخته و ساخته بودند و یه جورایی خداحافظی براشون سخت بود . نظرتون رو به عکس ها جلب می کنم :
سرود خوش آمدگویی
چی تو فکرته وقتی از اون فاصله صاف تو دوربین بابات نگاه می کنی ؟!(عکس زوم شده)
اجرای سرودهای انگلیسی همراه با نمایش حرکت ها
خنده گروهی (نمی دونم به چی!)
اجرای سرود تشکر از مربی ها و خداحافظی با اونها
سخن مربی ها با میهمان های حاضر در سالن
اجرای موسیقی (کلاس اولی ها)
اجرای عملیات ژانگولر ! به عنوان میان برنامه توسط کریس انجل !
ارایه تحقیق دانش آموزی هم مدرسه ای کلاس اولمون (حرکتی نمادین جهت یادآوری اهمیت تحقیق)
پاورقی : وقتی زونکن محتوی تمام کارهای کلاسیم رو نشون باباعلی دادم اون ها رو ریخت روی زمین و نشستیم به تماشا و بررسی تک تکشون (حدود دویست ورق نقاشی ، کلاژ ، معما و ...) وقتی تمام نقطه نظرهاش رو در خصوص کارهای من (که نود و دو سه درصدشون عالی انجام شده بود) گفت سوال من بسیار جالب بود و حسابی رفت تو مخش :
چرا این چرت و پرت ها رو بهمون دادند ؟! ما که همه اینها رو بلد بودیم !!!
پ.ن : نکته جالب انجام تمام این کارها و تکلیف ها در طول سال بدون حتا یک بار اعتراض بود . باباعلی هم داشت با خودش فکر می کرد (نه بابا ! میخوای معادلات دیفرانسیل بدن بهتون حل کنین ؟!)
پ.ن ۲ : "چرت و پرت" واژه ایه که نمی دونم از کجا اومده بود و یه چند روزی تو دهن ما می چرخید . یک هفته طول کشید تا این واژه رو ترک کنیم .
پ.ن ۳ : با وجود بازنگری های انجام شده در محتویات آموزشی و پرورشی دبستان ها و با عنایت به نظر "پارسا جون" به نظر میرسه باز جای کار بیشتر برای سردمداران آموزش و پرورش هست !!!