تمام زندگی ما شده درس گرفتن ! مثال : اگه سالی یک بار بزنم یه اسباب بازیم رو هم بشکنم برای عذرخواهی میرم پیشش(اون به هیچ وجه اصراری به عذرخواهی نداره ولی خودم فکر می کنم لازمه) ! باباعلی هم یه نگاه عاقل اندر عاقل میکنه و میگه : "مهم نیست که شکسته ... مهم اینه که از این شکستن چیزی هم یاد گرفتی یا نه ؟" اونوقت من باید بگم : بله ! یاد گرفتم که جاباطری ماشین کنترلی رو باید یواش باز کنم و اگه دیدم سفته و باز نمی شه بیخودی فشار نیارم بهش شاید یه جور دیگه باز میشه و ... ! اما درس دیشب یه کم فرق می کرد . همچین بدجوری بهم برخورد . اصلا انگاری برای سن و سال من زیادی بود :

دیشب که از کلاس زبان بر می گشتیم و من حسابی هم خسته بودم شاممون رو خوردیم و مهره ها رو چیدیم که یه دست شطرنج بازی کنیم . بازیمون یه ده دقیقه ای طول کشید و از دو طرف کلی کشته جمع شد ولی باباعلی کوتاه نمی اومد ، جوری باهام بازی کرد که انگار جدی جدی هم سن و سالشم . آخه من هنوز یه ترم هم کلاس نرفتم . با اینکه حرکات رو بلدم و خوب هم میتونم از مهره هام استفاده کنم ولی هنوز طراحی یه حمله کوبنده رو یاد نگرفتم اما باباعلی خواست یه آزمایش خطرناک بکنه . اون هم بردن من در اوج خستگی بود ! عادت به گریه ندارم ولی دیشب برای اولین بار بعد از بازی چنان گریه کردم که نگو . هر چی بغلم کرد و دلداریم داد فایده نداشت  و من با اعصاب خراب خوابیدم (جالب بود برای اولین بار بهشون گفتم از دوتاتون بدم میاد . حالا نمی دونم مامان شیدا این وسط چه گناهی داشت !). فقط وقتی باباعلی بغلم کرد از لابلای دلداری هاش یه جمله خوب یادم موند : "اگه دوست داری همیشه برنده باشی باید خودت رو حسابی قوی کنی" امروز که از خواب پاشدم کل جریان دیشب رو فراموش کردم و از اونجاییکه بعد از مدرسه ، کلاس شطرنج داشتم غروب با مامان شیدا رفتیم کلاس و من مثل خوره از استادم چیز یاد گرفتم . چنان انگیزه ای گرفته بودم که توی زنگ تفریح ، تمام چیزی که یاد گرفته بودم رو برای مامان شیدا تعریف کردم . یه طرح حمله جالب و جدید که قبلا بلد نبودم "کیش و مات چهارتایی" البته نمی دونم این تو شطرنج هست یا استادمون برای اینکه ما یاد بگیریم این رو بهمون گفته ولی وقتی رسیدیم خونه مامان بزرگ ، سریع مامان شیدای بیچاره رو وادار کردم مهره ها رو بچینه تا من دو دست ببرمش یه کم نفسم بالا بیاد !!! جالب اینجا بود که حق نداشت به مهره هاش دست بزنه . از اونجایی که طراحی حمله رو بر اساس نقشه مشخص طرف مقابل یاد گرفته بودم اون فقط حق داشت مات شدن خودش رو نگاه کنه !!! در هر صورت اگه از من می شنوید این روش آموزش رو روی بچه تون امتحان نکنید چون ریسکش بالا است !