کنسرت با دل درد !
وسط های دوران ناخوشیمون بود که خبردار شدیم کنسرت ارکستر زهی نوجوانان آموزشگاهمون برگزار میشه . از اونجاییکه بهاران خانم هم جزو گروه کر نوجوانان آموزشگاهه تصمیم بر این شد که کل خانواده برای دیدن برنامه به آموزشگاه برند و من هم با وجود دل دردی که داشتم همراهشون رفتم . بالاخره هر چی بشه رفتن به کنسرت با دل درد خیلی بهتر از دل درد خالیه !
در بخش اول برنامه ، گروه نوازی سازهای ایرانی رو داشتیم که با سازهای تار ، قانون ، سنتور ، عود و دف ، آهنگ های محلی "ای دلبر" و "دایه دایه" و "بارون بارون" اجرا شد و با "رنگ ماهور" هم به پایان رسید و بسیار مورد تشویق قرار گرفت .
در بخش دوم که مختص ارکستر زهی بود سه اثر از "دوراک" (سمفونی شماره ۹)، "چایکوفسکی" (باله دریاچه قو) و در پایان هم "آرلزین" کاری از آهنگساز فرانسوی "ژرژ بیزه" اجرا شد که خیلی جالب بود . برنامه های بخش سوم که با ترکیب ارکستر زهی ، گروه کر و ارکستر سازهای ایرانی اجرا شد تشکیل می شد از آهنگ های خدا ، مستم مستم ، آی سرکوتل ، دمکل دمکل ، بهار دلنشین ، سه گدار ، درنه جان و عزیز جون که این بخش هم بسیار جالب بود و باید بگم دست بچه های آموزشگاهمون و البته مربی هاشون درد نکنه .
من هم هر کدوم از شعرها رو که بلد بودم باهاشون میخوندم و حسابی دور و بری هام که همه شون خانواده بچه ها بودند رو تحت تاثیر قرار می دادم . سرپرست گروه کر ، مربی من یعنی شیواجون بودند و باید بگم کارشون حرف نداشت . در هر صورت با وجود اینکه من صبح همون روز هم آموزشگاه بودم و دل درد هم میومد و می رفت باز میشه گفت جاتون خالی شب خوبی بود و خیلی خوش گذشت .