بدون شک یکی از دلپذیرترین و مفیدترین کارهایی که بشر تو عمرش کشف کرده کاربرد ماساژ برای رفع خستگی و درمان بیماری ها است . من و باباعلی هم همیشه برنامه ماساژ داریم و نوبتی همدیگر رو ماساژ میدیم . اما مثل اینکه تایلند یه جورایی قطب اصلی ماساژ دنیا محسوب میشه . حتما راجع به ماساژ تایلندی شنیدین ... تو تمام کوچه پس کوچه ها و خیابون های اصلی و فرعی شهر قدم به قدم مغازه هایی هست که در اونها انواع خدمات ماساژ ارائه میشه ...

به دلیل همین رقابت شدید ، به نظر میاد اینجا ماساژ ارزونتر از جاهای دیگر دنیا باشه . معمولا ماساژورها بیرون مغازه ها به صورت دسته جمعی نشسته اند و با صدای بلند به شما سلام گفته و شما رو به ماساژ دعوت میکنند (عنوان این متن رو با صدای بلند اعلام میکنند) . معروف ترین این ماساژها :

ماساژ تایلندی : نوعی ماساژ سنتی تایلند که با لباس راحت و روی زمین انجام میشه و کمی هم شبیه مشت و مال خودمونه و در اون روغن به کار نمیره . مبنای این نوع ماساژ ایجاد حرکات کششی در بدن و وارد کردن فشار ملایم به عضلات با ساعد و کف دست می باشد . به نحوی که حالت های قرار گیری بدن ماساژ گیرنده شبیه حرکات یوگا است و مبنای حرکات و موضع ماساژ رو هم از طب سنتی چین گرفته اند . این ماساژ به nuat phaen boran یعنی ماساژ سنتی معروفه .

ماساژ روغن که در اون از روغن استفاده میشه و تمام بدن رو شامل میشه، ماساژهای موضعی : صورت ، گردن ، پشت و پا که الحق مشکلات این قسمت ها رو به کلی از بین میبره و آدم رو زنده میکنه . ماساژ با روغن های معطر و مخصوص که کمی گرونتره ، ماساژ ترمیم کننده آفتاب سوختگی و انواع دیگر ماساژ که در صورت تمایل میتونید خودتون بیشتر تحقیق کنید ... خلاصه اینکه بعد از چند روز متوالی تور رفتن و باغ وحش و ... (و اینکه من تمام این مدت به باباعلی میگفتم که چرا من رو نبرده ماساژ)دو سه روز باقیمانده فرصتی شد تا این جاذبه توریستی تایلند رو هم کشف کنم . بنابراین در روزی که من و باباعلی تنها شدیم و بقیه با هم رفته بودند خرید تصمیم گرفتیم که بریم ماساژ ...

 

البته تصمیم باباعلی این بود که که من برم ماساژ ... این بود که رفتیم به یکی از همین مغازه ها که نزدیک هتلمون هم بود . در بدو ورود اکیپ ماساژورهای خانمی که همه شون بیرون مغازه نشسته بودند ، وقتی فهمیدند که من ماساژ میخوام نه باباعلی براشون خیلی جالب بود و همه با هم زدند زیر خنده (شاید اونجا هم بچه ها رو جدی نمی گیرند) بالاخره خانم مهربونی که تو عکس میبینین این وظیفه مهم رو برعهده گرفت که بدن همایونی رو ماساژ بده . من هم که تو این موارد کاملا پایه و همراه ... همچین خوابیدم روی تخت مخصوص که گویی یه پیرمرد خوابیده ! خلاصه ماساژور محترم یک ساعت تمام ماهیچه های کوچولو و خسته بنده رو از نوک پا تا فرق سر ماساژ داد و باباعلی هم از تمام مراحل فیلم گرفت تا هم خاطره ای باشه برامون و هم اینجوری ماساژ اصولی رو یاد بگیریم .

 

خدا خیرش بده وقتی اومدیم بیرون و طبق رسم ماساژ چای بعد از ماساژ رو سر می کشیدم به باباعلی گفتم که خیلی خوب بود ... همون چیزی بود که میخواستم ! در هر صورت پیشنهاد میکنم هر جا که هستید ماساژ رو از یاد نبرید . راستی سرآمد همه این ماساژها ، ماساژ پا بود که انگار خستگی یک عمر دویدن رو از پای آدم در می برد !