کشف استعداد !
امشب یکی از دوستای قدیمی باباعلی مهمون ما است ...عمو حسین یه ده دوازده سالی هست که گیتار تدریس می کنه و از یک نظر با هم وجه اشتراک داریم چون هردومون اهل موسیقی هستیم ...خلاصه شب ساعت ده مهمونمون و باباعلی اومدن خونه . من اولین بارم بود که عمو حسین رو میدیدم . از همون اولش شروع کرد باهام گرم گرفتن و یه چند تا موزیک کارتون رو مثل پلنگ صورتی و ... با گیتار برام زد که باهام رفیق شه ... و من هم طبق معمول یه بیست دقیقه ای داشتم سبک سنگینش می کردم و باهاش قاطی نشدم تا اینکه خودش به حرف اومد و رو به بابام گفت : زبل خان داره منو محک میزنه ... خلاصه ما کم کم با هم دوست شدیم و کار به جایی رسید که اون خواست از من تست بگیره ... به گفته خودش تست ریتم با گیتار ...یعنی اینکه یه سری ریتم رو با دست برام میزنه و من باید همون ریتم رو با گیتار بهش تحویل بدم ... ریتم ها از ساده ساده شروع شد چون اون اصلا فکر نمی کرد که بتونم انجامش بدم ...بنابراین اولش با "دو چهارم" شروع کرد ...بعد ریتم های زیر رو با یکبار شنیدن یکی یکی براش زدم :
"سه چهارم ساده"،"سه چهارم ترکیبی"،"چهار چهارم ساده"،"چهار چهارم ترکیبی" .... اینجا دیگه چشمای عمو حسین داشت از حدقه میزد بیرون همش به باباعلی می گفت : این پسرت دیوونست !!! هرچی بهش میگم میزنه !...اگه دو تا ریتم بعدی رو هم بزنه من خودمو از این بالا پرت میکنم پایین !!من بهت ثابت می کنم که این بچه میتونه تو هفت سالگی کنسرت بزاره و ...
و بعدش ریتم "چهار چهارم رومبا" رو بهم داد و من با یکبار شنیدن به صورت کامل تحویلش دادم و بعدش "چهار چهارم جاز" و "شش هشتم" ! اینجا دیگه انگار جدی جدی میخواست از پنجره بپره پایین ! من که نفهمیدم چرا اینقدر براش جالب بود این تستی که گرفت ولی همینقدر می دونم که قراره من تا دو سه هفته دیگه صاحب یک گیتار واقعی سایز کوچیک بشم چون به گفته عمو حسین تو این ده دوازده سال تدریسش هیچ بچه چهار ساله ای رو ندیده که ریتم رو اینقدر خوب بشناسه و بتونه با گیتار اینقدر سریع اجرا کنه..... اینم از جریان امشب ...خب دیگه من باید بخوابم چون فردا قراره با همکلاسی هام اولین کنسرت زندگیمون رو تو آموزشگاه موسیقی مون اجرا کنیم ... شب بخیر ... راستی من هنوزم میخوام پیانو بزنم !