قراره فردا صبح آقا برسه تهران ... پس تا نیومده بد نیست یه نقبی به گذشته بزنم . به خصوص که از پست های سال اول زندگیش خیلی ها رو جا انداختم و با عجله ازشون گذشتم تا به روز بشم :

آزادی یعنی همین : هر کاری دلت خواست انجام بدی و هیچکی هم بهت نگه بالای چشمت ابرو (البته در چهارچوب قوانین) 

فکر کنم فروردین ۸۶ بود و من تازه هفت هشت ماهم بود ، تو یکی از سفرهایی که رفته بودیم شمال و مثل این سفر باباعلی همراهمون نبود تو رستوران طاقت نمیارم و با مشت میرم تو کاسه ماست و این تصاویر جالب خلق میشه ... جوونی کجایی که یادت به خیر !